سیره زمامداران
خلفای راشدین ابوبکر
اقدامات أبو بکر
عمر
اقدامات عمر
عثمان
حضرت علي
امام حسن
منابع
تهيه كنند گان
746.14K
Категории: ИсторияИстория РелигияРелигия

تفسیر موضوعی نهج البلاغه(سیره زمامداران) سیره زمامداران

1. سیره زمامداران

‫سیره زمامداران‬
‫در رویکرد تاریخی‪ ،‬خالفت در اصطالح عنوان ساختار حکومتی است که اداره امور جامعه‬
‫اسالمی پس از وفات پیامبر در قالب آن شکل گرفت و متصدی آن یعنی خلیفه‪ ،‬جانشین پیامبر‬
‫اکرم در امر حکومت اسالمی محسوب میشد‬
‫‪ ‬‬

2. خلفای راشدین ابوبکر

‫خلفای راشدین‬
‫ابوبکر‬
‫نظام خالفت با انتخاب ابوبکر بن ابیقحافه به جانشینی پیامبر پایهریزی شد؛ هرچند بعدها از این انتخاب با واژه فَ ْلته‬
‫یاد کردند‪،‬‬
‫که به معنای امر ناگهانی و بیمقدمه است و از غیرمنتظرهبودن آن نزد مسلمانان آن روز خبر میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫این امر که مخالفتهای متعددی را بهویژه در میان جمعی از صحابیان‪ ،‬بنیهاشم و بهویژه اهلبیت پیامبر برانگیخت‪،‬‬
‫اخذ بیعت برای خلیفه را دشوار ساخت‪ .‬با این حال‪ ،‬تکمیل روند بیعت (که بعدها بخش جداییناپذیر خالفت شد) امری‬
‫ضروری و غیرقابل چشمپوشی بود‪ ،‬زیرا مشروعیت حکومت به لحاظ پذیرش عمومی‪ ،‬جز از این راه به اثبات‬
‫نمیرسید و از اینرو‪ ،‬گرچه شدت مخالفتها حتی یکبار خلیفه اول را تا سرحد انصراف پیش برد ولی سرانجام با به‬
‫کارگیری شیوههای مختلف مهمترین مخالفانش را خاموش ساخت‪.‬‬
‫ّللا خوانده شد‪.‬‬
‫و در پی آن خلیفه رسول ه‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

3.

‫ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین است که نحوه انتخاب او بعدها‪ ،‬مبنای نظریه «اهل ح ّل و عقد» در فقه سیاسی‬
‫اهلسنّت گردید‪.‬‬
‫سع خالفت در‬
‫نه فقط تأکید وی بر اصطالح مذکور‪ ،‬بلکه عملکردش در دوران دو ساله خالفت‪ ،‬از مفهوم ُمو ّ‬
‫اندیشه او به عنوان جانشینی پیامبر در امر دین و دنیا خبر میدهد‪ .‬در واقع‪ ،‬بهجز تفاوت در منشأ قدرت‪ ،‬سایر‬
‫اختیارات پیامبر در همه ابعاد به خلیفه انتقال یافت‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫نقطه او جاین نگرش فتوای او مبنی بر مرتد خواندن مسلمانانی بود که از دادن زکات به وی خودداری کرده بودند‪.‬‬
‫او در برخورد با آنان چنان سرسختی نشان داد که اعتراض مسلمانان را برانگیخت‬
‫‪ ‬‬

4.

‫در واقع‪ ،‬برخالف موضعگیریهای اولیه ابوبکر‪ ،‬که خود را در ردیف سایر مسلمانان بر شمرده و از مردم‬
‫خواسته بود تا ضمن امر به معروف و نهی از منکر‪ ،‬اطاعت از وی را فقط تا وقتی در مسیر خدا گام‬
‫برمیدارد واجب بشمارند‪،‬‬
‫نحوه تعاملش با مسئله خالفت حاکی از رویکردی اقتدارطلبانه بود؛ اقتداری که نه فقط حوزه اختیارات‬
‫وسیع خلیفه را شامل میشد‪ ،‬بلکه با حفظ اقتدار قریش که ابوبکر از آنان بود‪ ،‬رابطهای تنگاتنگ داشت‪ ،‬تا‬
‫جایی که نهتنها از تصریح به آن بیمی نداشت‪ ،‬بلکه در عمل نیز گاهی تا حد خودداری از مجازات برخی‬
‫مجرمان نامور‬
‫‪ ‬‬
‫پیش میرفت‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

5. اقدامات أبو بکر

‫اقدامات أبو بکر‬
‫ً‬
‫ابوبکر به محض این که حکومت را در دست گرفت با همفکری عمر برای تضعیف بن هاشم‪ ،‬مخصوصا ‪ ‬‬
‫پیامب (صیل هللا علیه و آله)‪ ،‬چندین اقدام اسایس انجام داد‪:‬‬
‫خانواده‬
‫ر‬
‫‪ .1‬حکومت اعالم کرد که هر گونه مخالفت با ابوبکر حرام است و ممکن است باعث فتنه و آشوب ‪ ‬‬
‫شود‪(.‬حکیم‪ ،‬ص ‪)185‬‬
‫پیامب (صیل هللا ‪ ‬‬
‫کوب مخالفان‪ ،‬حکومت به خشونت و زور متوسل شد و یاران او برای خاندان‬
‫ر‬
‫‪ .2‬برای رس ر‬
‫ی‬
‫حرمن قائل نشدند به گونهای که عمر اعالم کرد که خانه حضت عیل (علیهالسالم)‬
‫علیه و آله) هیچگونه‬
‫را‪ ،‬ی‬
‫حن با وجود فاطمه زهرا(سالم هللا علیها) در آن‪ ،‬به آتش خواهد کشید‪(.‬همو‪ ،‬ص ‪)186‬‬
‫با این که ر‬
‫خبدار شد‪ ،‬ویل ر‬
‫حاض نبود مراسم خاک ‪ ‬‬
‫حضت عیل (علیهالسالم) از‬
‫گردهمای در سقیفه ر‬
‫ی‬
‫مای‬
‫سپاری‬
‫پیامب را رها کند و برای احقاق حق خود به سقیفه برود‪ .‬بیشب‬
‫ر‬
‫قریشیان از نتیجه گرده ی‬
‫سقیفه بسیار خوشحال شدند؛ زیرا آنان مایل نبودند خالفت به خاندان ر‬
‫بن هاشم برسد و از به‬
‫خالفت رسیدن ابوبکر‪ ،‬امیدوار شدند که خاندان ر‬
‫بن امیه در آینده به منصب های بزرگ دست یابند‬
‫حکومن دخالت ندادند و ی‬
‫ی‬
‫حن یک فرمانده یا حاکم از ‪ ‬‬
‫‪ .3‬ابوبکر و عمر هیچ کدام از بن هاشم را در امور‬
‫بن هاشم انتخاب نکردند‪(.‬همان جا)‬

6.

‫‪ .4‬برای تضعیف توان مایل حضت عیل (علیهالسالم)‪ ،‬ابوبکر با همفکری عمر‪ ،‬فدک را از فاطمه زهرا‬
‫(علیهاالسالم) گرفت‪( .‬همو‪ ،‬ص ‪)187‬‬
‫ی‬
‫پیامب (صیل هللا علیه و آله) به برگزیده شدن ابوبکر در سقیفه اعباض ‪ ‬‬
‫جمیع از بزرگان و صحابه نزدیک‬
‫ر‬
‫کردند از جمله خزیمة بن ثابت‪ ،‬عمار یارس‪ ،‬سهل بن حنیف‪ ،‬ابو هیثم بن تیهان‪ ،‬ابوذر‪ ،‬ابو ایوب انصاری‪،‬‬
‫عتبة بن راب لهب‪ ،‬نعمان بن عجالن‪ ،‬و سلمان فاریس‪.‬‬
‫عمر برای این که پایههای خالفت ابوبکر را مستحکم سازد و خالفت خود را در آینده تضمی کند‪ ،‬به ‪ ‬‬
‫ابوبکر گفت که باید از عیل (علیهالسالم) بیعت بگبد؛ زیرا خودداری او از بیعت و ی‬
‫اعباض عدهای از‬
‫صحابه جلیل القدر به ماجرای سقیفه برای حکومت خطری جدی به حساب یمآید‪.‬‬
‫‪ ‬‬

7. عمر

‫عمر‬
‫ابوبکر اندکی پیش از وفاتش (سال ‪ ،)۱۳‬عمر بن خطاب را به جانشینی خود منصوب و مسلمانان را به بیعت با‬
‫وی ملزم ساخت‪.‬‬
‫گفته شده است که وی علت اقدام خود را جلوگیری از بروز فتنه عنوان کرد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫اینکه مقصود از این فتنه چه بوده البته نکتهای قابلتأمل است‪ ،‬اما تا آنجا که به ساختار نظام خالفت مربوط‬
‫است‪ ،‬اقدام وی گویای فقدان خط مشی یکدست در انتخاب خلیفه و نیز اولویت سالیق فردی در این خصوص‬
‫است‪ ،‬که عمال منشأ موروثی شدن خالفت و تبدیل آن به سلطنت شد‪.‬‬
‫عمر بن ّ‬
‫ّللا نامیدند اما او ترجیح داد که به جای این‬
‫خطاب را به تبعیت از عنوان خلیفگی ابوبکر‪ ،‬خلیفه رسول ّ‬
‫عبارت طوالنی‪ ،‬امیرالمؤمنین خطابش کنند‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫این لقب بعدها تا پایان عصر خالفت‪ ،‬رایجترین و مهمترین لقب خلفا بود‪ .‬در روزگار خلیفه دوم‪ ،‬تغییراتی گسترده‬
‫در امور مختلف جامعه نوپای اسالمی صورت گرفت که حاکی از توسع معنایی خالفت‬
‫بهویژه در بخش دینی آن‪ ،‬بود‪ .‬مؤید این توسع معنایی گزارشهایی از تغییر برخی سنن پیامبر یا احکام اسالم به‬
‫دستور خلیفه است‬

8.

‫درواقع‪ ،‬وی در مقام خلیفه‪ ،‬حدود اختیاراتش را همسان با اختیارات پیامبر میدانست‪.‬‬
‫این نگرش گاه محملی دینی نیز یافت‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫چنین نگرشی اگرچه بهتدریج در میان مسلمانان عرب (سایر مسلمانان به دلیل آشنایی دیرینه با مفهوم پادشاهی‬
‫و اختیارات گسترده آن‪ ،‬این تلقی از خالفت را راحتتر پذیرفتند) پذیرفته شد‪ ،‬اما از همان وقت نگرانیهایی را‪،‬‬
‫حتی در میان عمال حکومت‪ ،‬پدید آورده بود‪.‬‬
‫گفته شده است که عمر خود نیز بهرغم رویکرد انعطافناپذیرش درباب اقتدار حکومتی و اختیارات وسیع‬
‫خلیفه‪ ،‬نگران تبدیلشدن آن به َم ِلک‪ /‬شاه بود‪.‬‬
‫تعبیر خاص او از نحوه انتخاب ابوبکر به خالفت (فَلتة) و اینکه ابوبکر بدون مشورت مسلمانان بر مسند قدرت‬
‫نشست‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

9.

‫و عملکرد متفاوتش در انتخاب جانشین‪ ،‬بر‬
‫وجود چنین نگرانیهایی صحه میگذارد‪ .‬بااینحال‪ ،‬این نگرانیها عمدتآ در همان‬
‫حد باقیماند‪ ،‬زیرا برخی سیاستهای حکومتی وی در نزدیکساختن ساختار خالفت به ساختار حکومتی با م‬
‫ختصات زمامداریهای رایج آن زمان‪ ،‬تأثیراتی ج ّدی به جاگذاشت‪،‬‬
‫از جمله ترویج پیوسته و ج ّدی برتری عرب بر دیگر اقوام (اصطالحآ عجم) که در‬
‫تعارض آشکار با سیاست ضد نژادی پیامبر اسالم بود‪ ،‬امتیازبندی مسلمانان در تقسیم بیت المال که آن‬
‫ّللا مینامید و لغو شیوه تقسیم غنایم به صورت مساوی‬
‫را مال ّ‬
‫‪ ‬‬

10.

‫عمر تعیین جانشین خود را به شورایی شش نفره از صحابه پیامبر واگذار کرد‪ .‬ظاهرآ تشکیل‬
‫چنین شورایی نظر اولیه وی نبوده است‪ ،‬چون بنابر برخی روایات‪ ،‬او بارها از خواستهاش مبنی بر‬
‫جانشین ساختن برخی صحابه که در آن زمان در قید حیات نبودند‪ ،‬سخن گفته بود‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫این سخنان توأم با برخی دیدگاههای او در باب خلیفه بعدی‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫از تردیدهایش در این خصوص خبر میدهد‪ .‬با این حال‪ ،‬او سرانجام صالح را در آن دید که امر خالفت‬
‫را به شور بگذارد تا مشورت با مؤمنان تحقق یابد‪ .‬شورای مذکور‪ ،‬نه فقط در عمل‬
‫‪ ‬‬
‫استقالل اجرایی الزم برای تحقق این طرح را نداشت‪ ،‬بلکه به لحاظ ماهیت هم نمیتوانست آزادی عمل‬
‫چندانی داشته باشد‪ ،‬چون هر شش عضو آن قریشی بودند و از آنجا که ملزم به انتخاب خلیفه از میان خود‬
‫بودند‪ ،‬چارهای جز تداوم جهتگیری قبیلهای در امر خالفت (با تأکید بر سروری قریش) باقی نمیماند‪ .‬در‬
‫عین حال‪ ،‬این شورا اگرچه مسئله جانشینی خلیفه دوم را حل کرد اما به دلیل پدیدآمدن ادعاهای جدید در‬
‫امر خالفت‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫معضلی جدید بدل شد که دامنه اختالفات میان مسلمانان را گستردهتر کرد‬
‫خود به‬
‫ِ‬
‫‪ ‬‬

11. اقدامات عمر

‫اقدامات عمر‬
‫دوران خالفت عمر‪ ،‬پر از حوادث و اتفاقات گوناگون است که به برخ از آنها اشاره یمکنیم‪:‬‬
‫ی‬
‫اتفاقاب که در این دوره رخ داد‪ ،‬فتوحات ی‬
‫گسبدهای بود که مسلمانان بدان دست یافتند‪ .‬ابتدا عراق‬
‫‪ .1‬از مهمترین‬
‫فتح شد و سپس ایران زیر سایه اسالم آمد‪ .‬آذربایجان و ارمنستان امروزی نب نقاط بعدی در این مسب بودند‪ .‬از‬
‫مسبی دیگر بیت المقدس و شامات به سیطره مسلمانان درآمد و‬
‫‪ .2‬خلیفه دوم‪ ،‬خود را دارای اختیارات زیادی یمدانست؛ از اینرو بدون هیچ مشکیل دست به تغیب برخ از احکام‬
‫پیامب خالف آنرا عمل کرده است‪ .‬قدرت اجتمایع او نب مزید بر علت گشته و‬
‫فریع یمزد‪ ،‬در حایلکه اذعان داشت‬
‫ر‬
‫ی‬
‫کمب کیس را یارای مخالفت با او بود‪ .‬این تغیبات نه تنها در اهل سنت امروزی مورد قبول است؛ بلکه ی‬
‫حن با تعصب‬
‫فراوان از آنها دفاع یمشود‬
‫‪ ‬‬

12.

‫‪ .3‬نوع انتخاب و برخورد خلیفه دوم با حکمراناب که به مناطق مختلف فرستاده یمشدند‪ ،‬از نکات جالب توجه آن دوران است‪ .‬عموم‬
‫حاکماب که خلیفه به مناطق مختلف یمفرستاد‪ ،‬از شخصیتهای رده دوم صحابه بوده و چهرههای مشهور و برجستهای چون امام‬
‫عیل(ع)‪ ،‬طلحه‪ ،‬زبب‪ ،‬ابن عوف‪ ،‬و‪ ...‬برای حکمراب انتخاب نشدند‪.‬‬
‫از طرف برخ افراد چون عمرو بن عاص‪ ،‬معاویة بن ابو سفیان و مغبة بن شعبه و‪ ...‬به حکومت گماشته یمشدند‪.‬‬
‫ی‬
‫بیشبى دارد و هیبت او را رعایت یمکنند!‬
‫خلیفه مدیع بود آنان در حکومت نبومندتر و بیناترند و خودش بر ایشان رارساف‬
‫چون به او گفته شد چرا بزرگان اصحاب را به کار و عمل نیمگمارى؟ گفت‪ :‬خوش ندارم آنان را به این کارها آلوده کنم!!‬
‫پیامب برای آنها کاف است!‬
‫و یا آنکه نیمخواهم آنان در مناطق مختلف پخش شوند و نب یمگفت حضور در غزوات ر‬
‫ً‬
‫عمر ی‬
‫کنبل ویژهای نسبت به حکمرانان خود داشت‪ .‬او در وقت ی‬
‫رفی به محل خدمت‪ ،‬ثروت آنان را ثبت یمکرد و عموما در وقت بازگشت‪،‬‬
‫سبد(مشاطره اموال) و گاه محمد بن مسلمه را برای گرف یی‬
‫اموال آنان را دو نیمه کرده‪ ،‬نییم را به آنان داده و نیم دیگر را به بیت المال یم ر‬
‫نییم از اموال حکمرانان به سوی آنان یمفرستاد[]‬
‫این رویکرد مورد ی‬
‫اعباض افرادی؛ مانند امام عیل(ع) و ابوبکر قرار گرفت؛ آنها معتقد بودند اگر همه آن اموال از آن خدا است‪ ،‬چرا همه را‬
‫نیمگبی و اگر از آن والیان است چرا نییم را یمگبی؟‬
‫جداب اموال باطل از غب‬
‫این عمل عمر بدین جهت بود که معتقد بود آنان این اموال را به ناحق گردآوری کردهاند‪ ،‬اما چون راه خایص برای‬
‫ی‬
‫ً‬
‫باطل نیمدانست‪ ،‬دست به چنی اقدایم یمزد‪ .‬جالب اینجا بود که بعد از این عمل‪ ،‬آنها را مجددا به رسکارشان باز یمگرداند‬
‫‪ ‬‬

13. عثمان

‫عثمان‬
‫عثمان بن عفان در سال ‪ ۲۳‬به عنوان سومین خلیفه بر مسند قدرت نشست‪ .‬شرط مهم بیعت با او عالوه بر‬
‫عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر‪ ،‬تبعیت از دو خلیفه نخست (سیره شیخین) بود‪ ،‬امری که علی بن‬
‫ابیطالب از پذیرش آن تن زد‪،‬‬
‫و البته عثمان چندان به این شرایط پایبند نماند‪ .‬در واقع‪ ،‬بهرغم آنکه تلقی او از مقام خالفت و حدود‬
‫اختیارات خلیفه‪ ،‬نمونه مشابهی از دو خلیفه پیشین بود‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫اما به لحاظ سیاستگذاریهای حکومتی‪ ،‬به نحو بیسابقهای ساختارشکنانه عمل میکرد‪ .‬گماشتن برخی از‬
‫راندهشدگان از سوی پیامبر به سمتهای عالی حکومتی‪ ،‬مسلط ساختن بنیامیه بر امور حکومتی و بخششهای‬
‫بدون ضابطه از بیتالمال به برخی افراد و نیز اقوام امویاش‬
‫خالفت وی را در تعارضی آشکار با رویکرد بسیاری از مسلمانان به مسئله حکومت قرار داد‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

14.

‫‪ .‬چنین شیوهای اگرچه عمدتآ چند سال پایانی خالفت عثمان را شامل میشد‪ ،‬اما نشانههای آن به نخستین‬
‫روزهای خالفتش باز میگشت‪ .‬بنابه روایتی‪ ،‬پس از تحقق بیعت با عثمان‪ ،‬ابوسفیان او را به بازگشت به‬
‫معیارهای پیش از اسالم فراخوانده‬
‫عمید بنیامیه نامیده بود‪.‬‬
‫و عبدالرحمان بن عوف نیز او را َ‬
‫‪ ‬‬
‫برخی رفتارهای اولیه او نیز بر روش متفاوتش گواهی میداد‪ .‬گفته شده در اولین شب خالفتش‪ ،‬وقتی‬
‫برای اقامه نماز عشا به مسجد میرفت‪ ،‬گروهی شمع به دست پیشاپیش او حرکت میکردند که گویای‬
‫شکلگیری نوعی تشریفات است‪ .‬او همچنین برخالف دو خلیفه پیشین که هنگام نشستن بر منبر پیامبر‬
‫همواره پایینتر از جایگاه آن حضرت مینشستند‪ ،‬بر مکان پیامبر جای گرفت‪.‬‬
‫با گذشت زمان‪ ،‬بنابه روایت یعقوبی‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫او خازن بیت المال را خازن خود خواند که این گویای تلقیاش از بیتالمال به عنوان مال شخصی بوده‬
‫است و بخششهای بیحساب او از بیتالمال به برخی افراد را توجیه میکند‪ .‬نیز هنگامی که مخالفان و‬
‫معترضان از او خواستند تا از خالفت کنارهگیری کند‪ ،‬با این استدالل که خالفت را خداوند به وی عطا‬
‫کرده‪ ،‬نپذیرفت‪.‬‬
‫عبدّللا بن عمر با تعبیر «لباسی که خدا به تو پوشانده» تأیید کرده بود‪.‬‬
‫این تلقی را در همان زمان‬
‫ّ‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

15.

‫اینکه این دیدگاه و پیامدهای آن در همان هنگام اعتراضات شدیدی را در میان مسلمانان و بهویژه اصحاب‬
‫پیامبر برانگیخت‪ ،‬گویای تجانس نداشتن آن با مفهوم خالفت در اذهان مسلمانان آن روزگار است‪ .‬عمل‬
‫نکردن به حق‪ ،‬دگرگون کردن حکم قرآن‪،‬‬
‫ثروتاندوزی بهویژه با پشتوانه بیتالمال‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫انتقادناپذیری و بیاعتنایی به امر به معروف و نهی از منکر‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫جاهلی قبیلهگرایی به جای ارزشمداری اسالمی از طریق قدرتبخشیدن به‬
‫گرایش بیش از حد به سنّت‬
‫ِ‬
‫امویان در عرصههای مختلف بهطور عام (سطور قبل) و معاویه به طور خاص‪ ،‬و بیاعتنایی به رفتار‬
‫ظالمانه برخی کارگزارانش با مردم‬
‫مهمترین شاخصههایی بودند که خالفت عثمان را با منازعه فراوان مواجه کردند‪ .‬از اینرو در پی‬
‫بیاعتنایی خلیفه به اعتراضهای مکرر‪ ،‬مسلمانان خواستار خلع و قصاص وی شدند‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

16.

‫این درخواست اگرچه تا آن زمان بیسابقه بود اما نشان میداد به زعم مسلمانان آن روزگار‪،‬‬
‫خالفت عرصهای قابل نقد و اصالح بوده و مشروعیت آن با میزان نزدیکی یا دوریاش از‬
‫ارزشهای اسالمی نسبت داشته و تداومش منوط به رضایت مردم بوده است‪ .‬بر این اساس‪،‬‬
‫چنانچه خلیفهای از التزام به احکام دین فاصله میگرفت‪ ،‬حق اعتراض‪ ،‬عزل و حتی قیام در‬
‫برابر او‪ ،‬برای مردم محفوظ بود‪.‬‬
‫‪ ‬‬

17. حضرت علي

‫حضرت علي‬
‫قتل خلیفه سوم در پی شورشی عمومی روی داد و جناحبندی عمیق ایجاد شده در میان مسلمانان را آشکار‬
‫کرد‪ .‬در این میان‪ ،‬دو گرایش مهم تأثیرگذار بیش از دیگران فعال و در تضاد با یکدیگر بودند‪ ،‬یکی‬
‫آرمانگرایان که انحرافات نهاد خالفت را برنمیتافتند و دیگری گروههای مرفّه که به حفظ منافع مادی خود‬
‫فکر میکردند‪ .‬در این مقطع‪ ،‬اوضاع جامعه به نحوی پیش رفت که آرمانگرایان به پیروزی رسیدند و امام‬
‫علی را به خالفت برگزیدند‪.‬‬
‫بیعت با علی بن ابیطالب ( علیه السالم) در اوضاعی انجام شد که انتخاب وی‪ ،‬برخالف سه خلیفه اول‪،‬‬
‫دستورالعملی مشخص نداشت و عثمان هم در این خصوص راهکاری پیشنهاد نکرده بود‪ .‬این وضع‪ ،‬البته‬
‫معلول شرایط خاص سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان در اواخر خالفت عثمان بود که نه تنها فرصت هر نوع‬
‫تصمیمگیری را از خلیفه سوم سلب کرد‪ ،‬بلکه تکرار راهکارهای پیشین انتخاب خلیفه را نیز ناممکن‬
‫ساخت‪ .‬از اینرو‪ ،‬معترضانی که با هدف تعیین تکلیف مسئله خالفت به مدینه رفته بودند‪ ،‬تنها راه مشروع‬
‫انتخاب خلیفه را مراجعه مستقیم به آرای عمومی دیدند و در نهایت‪ ،‬بر سر انتخاب امام علی (علیهالسالم)‬
‫به دلیل امتیازات متعدد‪ ،‬توافق حاصل شد‬
‫‪ ‬‬

18.

‫علی برخالف تمایلش‪ ،‬در آن اوضاع‪ ،‬که مشاورتش را بیش از ریاستش مناسب میدید‪،‬‬
‫براثر اصرار مسلمانان‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫به این نتیجه رسید که برای رد تقاضای آنان حجتی نزد خداوند ندارد‪ .‬به ویژه آنکه به زعم وی‪ ،‬محور اصلی‬
‫حکومت‪ ،‬اقامه حق‪ ،‬کوتاهشدن دست طمع ستمگران و احقاق حق مظلومان بود‬
‫‪ ‬‬
‫و در آن هنگام مردم نیز چنین میخواستند‪.‬‬
‫بیعت با علی (علیهالسالم) در مسجد با حضور عموم مردم و با شرط عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر انجام شد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫او اخذ بیعت اجباری را روا ندانست و بر آن بود که بیعت بر مبنای اختیار است و او موظف به دعوت است و‬
‫نه اجبار‪.‬‬
‫اسکافی‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫از بیعت دیگری خبر داده است‪ ،‬که شیعیان علی (علیهالسالم)‪ ،‬بر مبنای دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان او‬
‫انجام دادند‪.‬‬
‫این خبر واضح شدن بیش از پیش مرزهای تشیع در آن روزگار را مینمایاند‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

19.

‫خالفت در روزگار علی نه فقط به دلیل بحرانهای متعدد سیاسی که از همان آغاز گریبانگیر وی شد‪ ،‬بلکه به‬
‫واسطه رویکرد عمیقآ متفاوتش با شکل استقراریافته آن‪ ،‬کامال متمایز از دوران خلفای قبلی بود‪ .‬اینکه وی‬
‫خالفت اسالمی را‪ ،‬نه در اساس پیدایش و نه در نحوه تداومش‪ ،‬تأیید نکرده و جز به ضرورت‬
‫‪ ‬‬
‫بدان تن نداده بود‪ ،‬البته عامل مهمی در این تفاوت رویکرد بود‪ ،‬اما اعتقاد مستحکم وی مبنی بر اینکه او‬
‫جانشین بالفصل پیامبر در عرصه قدرت سیاسی و نیز وارث حق الهی آن حضرت است‪ ،‬مهمترین عامل‬
‫این جهتگیری بود‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫بر این اساس‪ ،‬او پیشوای برگزیده امت بود و نه صرفآ خلیفه‪ ،‬مفهومی که نظام خالفت هیچ سنخیتی با آن‬
‫نداشت‪ .‬بدیهی بود که چنین نگرشی در عرصه حکومت نیز تأثیرات ویژه خود را به جای نهاد‪ .‬زعامت‬
‫مذهبی او برخالف خلفای پیشین‪ ،‬نه اجتهاد آزاد و سلیقهای در جرح و تعدیل احکام قرآن و سنن پیامبر بلکه‬
‫تداوم مشی هدایتگری وی در چهارچوب رسالت الهیاش و بر مبنای همان اصول بود‪ ،‬بیآنکه خود را در‬
‫امر تشریع‪ ،‬همشأن پیامبر بینگارد‬
‫‪ ‬‬

20.

‫اهتمام فراوان به آگاهیبخشی چه در عرصه عمومی‬
‫‪ ‬‬
‫و چه در مواجهه با متخاصمان‪ ،‬حتی کسانی که دست به شمشیر برده بودند‬
‫خودداری از توسل به حربه نظامی تا حد امکان‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫نژادی شکل گرفته در دوران ‪ ۲۵‬ساله خالفت و پایبندی کامل به‬
‫مبارزه قاطع با امتیازبندیهای طبقاتی و قبیلهای و‬
‫ِ‬
‫اجرای عدالت‬
‫[ بدینترتیب‪ ،‬دغدغه اصلی او در ایام خالفتش انتقال سیره فکری و عملی پیامبر به مردمی بود که اکثریتشان از آن‬
‫غافل مانده یا با آن بیگانه بودند و بیم آن میرفت که اصل اسالم را به فراموشی بسپارند‬
‫در بُعد سیاسی و اقتصادی نیز‪ ،‬پیروی از اصول حکومتی پیامبر اصل انکارناپذیر حکومت او بود که از آن جمله‬
‫است‪ :‬خودداری از هرگونه تحمیل و اجبار و سرکوب چه در امر اخذ بیعت چه بعدها در مواجهه‬
‫با ناکثین (بیعتشکنان) یا حتی بیعتکنندگانی که از اطاعت فرمان او سر باز زدند‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

21.

‫به این سبب‪ ،‬او تعلیم دین را یکی از وظایف اصلی حاکم قلمداد میکرد‬
‫‪ ‬‬
‫و بر آن بود که پرچم ایمان را در میان مردم استوار کند و آنان را بر حدود حالل و حرام آگاه سازد‬
‫حتی آن دسته از صحابه پیامبر که در آن زمان زنده بودند نیز‪ ،‬به این واقعیت معترف بودند‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫درست به همین سبب‪ ،‬مشی حکومتی علی با مشکالت عدیدهای روبهرو شد که وقوع سه جنگ داخلی طی‬
‫چهار سال و انشعاب گروهی از مسلمانان ( خوارج) به صورت فرقهای مذهبی‪ ،‬مهمترین آنها بود‪ .‬بار‬
‫دیگر شورشی بر ضد خلیفه به وقوع پیوست که مهمترین مطالبه آن عزل خلیفه بود‪ .‬این بار‪ ،‬شورشیان پیش‬
‫از هر سخنی با خلیفه پیشاپیش او را عزل کردند ( صفّین ‪ ،‬جنگ) و به جای تحصن در مرکز خالفت‪ ،‬دست‬
‫به کشتار مردم زدند‪.‬‬
‫برخالف عثمان‪ ،‬علی (علیهالسالم) قائل به گفتگو بود‪ .‬ازاینرو نه تنها بارها آنان را به مذاکره و مصالحه‬
‫فراخواند بلکه حتی هنگامی که کار به صفآرایی نظامی کشید‪ ،‬پیش از هر اقدامی‪ ،‬طی سخنانی مستدل‪،‬‬
‫آنان را به بازاندیشی در مواضعشان فراخواند‪،‬‬
‫نتیجه این جنگ (شکست سخت خوارج) میتوانست طغیان خوارج را که پایگاه مردمی نیز نداشتند‪ ،‬برای‬
‫همیشه خاموش سازد اما تشتت اجتماعی ـ سیاسی حاکم بر جامعه فرصت چندانی برای تداوم اصالحات‬
‫امامعلی باقی نگذاشت و او اندکی بعد با توطئه برخی از خوارج به شهادت رسید‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

22.

‫معضالت سیاسی‪ ،‬به لحاظ محدوده‬
‫شهادت علی در سال ‪ ۴۰‬اوضاع بحرانی خالفت را که عالوه بر‬
‫ِ‬
‫جغرافیایی (جداشدن شام و مصر از مرکز خالفت به دلیل اقدامات معاویه) هم در معرض خطر قرار‬
‫گرفته بود‪ ،‬پیچیدهتر کرد‪ .‬گزینه پیشنهادی مردم برای جانشینی علی‪ ،‬فرزندش حسن (علیهالسالم) بود‬
‫که بیش از هرکس دیگری توانایی تداوم خطمشی وی راداشت‪ .‬با این حال‪ ،‬علی مسلمانان را برای‬
‫انتخاب حسن مخیّر کرد‪.‬‬
‫انتخاب حسن به خالفت از توفیق علی در انتقال بخشی از باورهایش به مسلمانان خبر میداد‪ ،‬بهویژه‬
‫آنکه با او نیز براساس عمل کردن به کتاب خدا و سنّت پیامبر بیعت شد‬
‫و او بعدها در یکی از خطبههایش‪ ،‬ضمن تفکیک آشکار خالفت از ملوکیت‪ ،‬بر تطابق عمل خلیفه با‬
‫مبنای یاد شده‪ ،‬توأم با دوری از ستم تأکید کرد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

23.

‫اشاره به ُملوکیت‪ ،‬عالوه بر جهتگیری خالفت طی سالیان به سوی آن‪ ،‬به این سبب بود که در‬
‫همان زمان‪ ،‬در شام یکی از باسابقهترین دشمنان اسالم قبل از فتح‪ ،‬که از زمان خلیفه دوم به امارت‬
‫منطقه شام منصوب شده بود‪ ،‬مج ّدانه درصدد تبدیل خالفت به سلطنت بود و امام حسن و نیز بسیاری‬
‫از مسلمانان به روشنی از آن آگاه بودند‪ .‬همین مسئله مهمترین اولویت حکومتی حسن (علیهالسالم) را‬
‫به از میان برداشتن این جریان اختصاص داد‬
‫‪ ‬‬

24.

‫دستگاه فرمانروایی معاویة بن ابیسفیان در شام با دستگاه خالفت پهلو میزد‪ .‬این همعرضی تا زمان‬
‫خالفت علی با هیچگونه مخالفتی روبهرو نشده بود‪ ،‬چراکه دو خلیفهای که معاویه کارگزارشان بود‪ ،‬تقویت‬
‫او را به دالیل متعدد ضروری میشمردند‪ .‬علی (علیهالسالم) نه تنها چنین دیدگاهی نداشت‪ ،‬بلکه معتقد‬
‫بود حضور معاویه در بدنه قدرت جز ضرر و زیان برای امت اسالمی سودی ندارد و ازاینرو از همان‬
‫آغاز وی را عزل کرد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫حسن نیز به تقابل با معاویه دست زد‪ ،‬ولی اوضاع بغرنج آن دوره برای امام حسن راهی جز مصالحه‬
‫باقی نگذاشت‪ .‬بنابراین وی پس از شش ماه خالفت‪ ،‬در حالی که رسم خلیفهکشی او را نیز در معرض‬
‫سوءقصد قرار داد‪ ،‬از خالفت کنارهگیری و با معاویه صلح کرد‪ .‬بنابه روایت بالذری‪،‬‬
‫‪ ‬‬
‫یکی از شروط امام حسن در صلحنامه‪ ،‬خودداری معاویه از تعیین جانشین و واگذاری آن به مسلمانان‬
‫بوده است‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫نیز گفته شده است که امام با پیشنهاد معاویه مبنی بر احراز مقام خالفت پس از معاویه مخالفت کرد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫این دو موضعگیری از نگرانی امام از اقدام بعدی معاویه در جهت تحقق سلطنت موروثی و تالش آن‬
‫حضرت برای ممانعت از این اقدام خبر میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫این نگرانی‪ ،‬خیلی زود تأیید شد‪ ،‬چه معاویه در همان روز انعقاد قرارداد صلح‪ ،‬در یک سخنرانی بر‬
‫اینکه تمام تالشهایش برای کسب قدرت بوده است تصریح کرد‪.‬‬
‫‪ ‬‬

25. امام حسن

‫امام حسن‬
‫امام حسن آخرین خلیفه از اولین دوره خالفت اسالمی و از سلسله خلفایی بود که بعدها با عنوان راشدین در‬
‫اندیشه و آرای مسلمانان متأخر (صرف نظر از دیدگاه متفاوت شیعیان در این خصوص) هویتی کاریزماتیک‬
‫(فرهمند) یافتند‪ .‬این نگرش که تصاویری روشن از آن را در آثار مؤلفان سنّیمذهب قرون مختلف بهوفور‬
‫میتوان یافت‪،‬‬
‫حاص ِل برخورداری از ویژگیهایی چون تعلق به حلقه صحابه ممتاز پیامبر (عشره ُمبَ َّ‬
‫سبی‬
‫شره)‪ ،‬خویشاوندی نَ َ‬
‫یا سببی با پیامبر‪ ،‬فضل تقدم در اسالم و یاری پیامبر و آرمان الهیاش‪ ،‬و باالخره سیره عملی (در این مورد‪،‬‬
‫خلیفه سوم را باید مستثنا کرد) بود که نه تنها تفاوت معناداری میان آنان و خلفای بعدی پدید آورد‪ ،‬بلکه به‬
‫شاخصی برای ارزیابی عملکرد صاحبان قدرت در جامعه اسالمی بدل شد‪.‬‬

26.

‫با این همه‪ ،‬محور این شاخص مشی حکومتی آنان بود که تدوین بخشی از مهمترین احکام مرتبط با خالفت‬
‫و حکومت در میان اهلسنّت‪ ،‬براساس آن صورت گرفت‪ .‬نظریاتی چون آرای اهل حل و عقد و اهل‬
‫استخالف‪ ،‬اصل شورا‪،‬‬
‫قریشی بودن خلیفه‪ ،‬نقش بیعت به عنوان وسیلهای برای اثبات خالفت یا اظهار وفاداری و موافقت‪،‬‬
‫ضرورت اطاعت از حاکم با هدف حفظ جماعت امت و نهی از خروج‪،‬‬
‫ممکن بودن یا نبودن خلع خلیفه‪،‬‬
‫جهاد با بُغات‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫و نظایر آن‪ ،‬همگی برگرفته از نحوه انتصاب این خلفا و عملکردشان بود که به عنوان الگوی حکومتی‬
‫مطلوب به آنها استناد میشد‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

27. منابع

‫منابع‬
‫کتاب‪( :‬دیوان االمام علی)‪ .‬چاپ دار مکتبة الهالل‪ ،‬بیروت‪ ،‬لبنان‪ ،‬چاپ سوم‪ :،‬سال انتشار ‪۲۰۰۳‬میالدی‬
‫محمد‪ ،‬رضا‪( ،‬االمام علی بن ابی طالب کرم هللا وجهه‪ ،‬رابع الخلفاء الراشدین)‪ .‬چاپ یاز دهم‪ ،‬بیرون‪،‬‬
‫لبنان‪ :،‬سال انتشار ‪ ۱۹۹۸‬میالدی‪.‬‬
‫سایت اندیشه قم‪ ،‬برگرفته از مقاله «شیعه در عصر خلفای راشدین»‬
‫‪https://article.tebyan.net‬سایت‬
‫‪ ‬‬
‫تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسالم و ایران‪ ،‬دکتر والیتی‬
‫‪http://wikifeqh.ir‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫بنیاد دایرة المعارف اسالمی‪ ،‬برگرفته از مقاله «خالفت»‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬

28. تهيه كنند گان

‫تهيه كنند گان‬
‫شایان روفیگری حقیقت‬
‫نعمه االسماعیل‬
‫علی دهقانی‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫کیارش بغدادی‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
English     Русский Правила